شهابواره ها و شهابسنگها:
با رسیدن کرهی زمین در مدار انتقالی خود به ذرات سنگ و یخ موجود در فضا (که عموماً بر جامانده از مدار حرکت دنباله دارها هستند) این قطعات سنگ و یخ، با داخل شدن به جو زمین در ارتفاعی کمتر از 150 کیلومتریِ زمین بر اثر اصطکاک با مولکول های جو می سوزند و اثر درخشندگی برای ناظر زمینی ایجاد می کنند.
از نظر رصدی هم بارش های منظم سالیانه، دارای نقطهی کانونی بارش، در صورت های فلکی هستند، یعنی در صورت امتداد دادن مسیر بارش همگی به یک محدوده می رسند.
برای رصد بارش های شهابی کافی است به همان محدوده نگاه کنیم تا نهایتاً در بازهی حدود 50 درجه ای از آن نقطه شاهد شهابواره باشیم. (این عدد هم مانند ارتفاع فعالیت محتاطانه در نظر گرفته شده) و داشتن کانون مشخص بارشی در پهنهی صورت های فلکی از دیرباز آنقدر مسلم بوده است که نامگذاری بارش ها بر اساس نقاط کانونی بارش صورت پذیرفته است. مثل بارشهای شهابی برساوشی، جوزایی، اسدی و …دقت شود که صورت های فلکی به علت واقع شدن در فاصلهی بسیار دور از زمین، تنها جهت و زاویهی رصدی شان برای ناظر زمینی تعیین کننده است. در واقع هر زاویه رصدی مربوط به یک صورت فلکی خاص هست. در اینجا به عنوان نمونه صورت های فلکی دایره البروج به ترتیب آورده شده اند.اما اشکال اصلی که در دو سطح مطرح می شود:چرا با وجود این تبیین از شهابوارهها و شهابسنگها، از نظر رصدی آن ها دارای کانون های بارشی مشخصی در صفحهی صورت های فلکی هستند؟!
- سطح اول برای یک نقطه از زمین:
وقتی شهاب ها نهایتاً در ارتفاع 150 کیلومتری فعال و قابل رؤیت می شوند، صرف نظر از منشأ و جهت اصلی حرکت قبلیِ آن ها به سمت زمین، با توجه به شکل، خیلی طبیعی است که شهابوارهها در صورت های فلکی دیگر نیز باید دیده شوند، نه اینکه تمامی آن ها دارای کانون بارش متعلق به یک صورت فلکی باشند. دقت شود که شکل در مقیاس واقعی است و ارتفاع فعال شدن شهابوارهها جهت توجیه پذیری بیشتر حتی 200 کیلومتر در نظر گرفته شده است.
پاسخ احتمالی به شبهه : شهابوارهها پدیده های کم نور و نزدیک به سطحی هستند که فقط ناظران نزدیک به پدیده، از روی زمین نزدیک به آن، آن ها را خواهند دید و بنابراین طبیعی است که فقط در یک صورت فلکی دیده شوند. در واقع این شکل بسیار اغراق آمیز رسم شده است و ناظرین از همهی این نقاط ، این شهاب فرضی را نخواهند دید.
پاسخ ما: این توضیح در صورتی می تواند قابل تأمل باشد که ما شهابوارهها را ، فقط در ارتفاع رصدی بالا و در صورت ها ی فلکی سمت الرأسی ببینیم و حال آنکه می دانیم در اکثر اوقات چنین شرایطی وجود ندارد. به عنوان مثال یکی از مهم ترین بارش های شهابی، بارشهای برساوشی اند که در زمان اوج خود در ایران بین صفر تا 60 درجه ارتفاع دارد و در تمامی این ساعت ها بارش ها را با کانون بارشی مشخصی شاهد هستیم که اتفاقا در ساعت و روز اوج، این کانون بارشی نهایتاً 30 تا 40 درجه ارتفاع دارد. بنابراین طبیعتاً نقاط فراوان دیگری هم هستند که باید هر شهابواره را از منظر دیگری و در صورت های فلکی دیگری ببینند… علی الخصوص در صورت های فلکی سمت الرأسی که به پدیده نزدیک تر هستند! در واقع با توجه به کرویت زمین هر شهاب در ساعت اوج، برای یک بیننده می تواند در تمام صورت ها ی فلکی بین 40 تا 90 درجه ارتفاع در تمامی 360 درجهی سمتی قابل رویت باشد که چنین نیست.ضمناً بسیاری از این شهابوارهها قدر نوری خوبی دارند و از بسیاری از ستاره ها ی شب پرنورترند و لذا کاملاً طبیعی است که اگر مثلا 120 کیلومتر ارتفاع داشته باشند تمام ناظران لااقل تا 200 کیلومتری آن را ببینند و البته طبیعتاً باید آن را در جهت های مختلف و لذا در صورت های فلکی مختلفی ببینند.
- سطح دوم برای ناظران مختلف کرهی زمین
همانطور که در شکل مشخص است برای مقیاس ِ کل ِ نیمکرهی واقع در شب، اشکال رؤیت شهاب ها در صورت های فلکی ِ مختلف، گسترده تر هم می شود و تقریبا تمامی پهنه ی آسمان شب را فرا می گیرد. در واقع در شرایطی که باید همه جای آسمان شاهد بارش شهابی باشیم فقط در یک کانون بارشی شاهد آنیم. اگر این اشکال پاسخ روشنی نداشته باشد، باید در توجیه اخترفیزیکی از این پدیده ، علی الخصوص در ارتفاع ادعایی آن شک کرد. منتظر پاسخ دوستان اهل فن و متخصص هستیم.
سلام